آنالیتیک

تحلیلی بر معارف از نوع سنتی اش

My Photo
Name:
Location: Iran

Thursday, August 20, 2009

جریانات اخیر

وقایع اخیر ایران نقطۀ عطف تکراری در تاریخ ایران محسوب می شود . نقطۀ عطف به خاطر اینکه اتحاد سیستماتیک بین بسیاری از مردمی که با هم مشترک نبودند ایجاد کرد و تکراری به خاطر اینکه مشابه تاریخی آنرا حداقل در انقلاب 57 و مشروطه سراغ داریم . حکام وقت با سرکوب و ارعاب ، با اعترافات تکراری و گذشت زمان سعی در گذر از این جریان و بازگشت به روال عادی را دارند
به نظر من بزرگترین ضربه را به این وحدت کسانی می زنند که علاقه ای به شکستن حاشیه امنیت خود ندارند و البته که اینها انسانهای عادی هستند یعنی کسانی که در پست و مقام و شغل خود فعال بوده و تنها نظاره گر هستند و سهم خود را از نفت می گیرند و برای خود و خانواده اشان خرج می کنند وگرنه همه دیکتاتورها یک سری جیره و مواجب بگیر در پیرامون خود دارند که یک اقلیت هستند . ولی چطور می توان احساس مسئولیت را در این اکثریت خاموش حقوق بگیر و شغل مناسب دار یا استاد دانشگاه یا از این قبیل برانگیخت ؟
با این وضعیت مبارزان افرادی از قشر خاص شده که از اعتبار فراگیر شدن مبارزه می کاهد . به هر صورت نه امام زمانی قرار هست در این جمعه یا روزهای دیگر ظهور کند که یک شبه همۀ مشکلات و خواسته های ما را برآورده کند اگر این اتحاد نسبی هم از بین برود تنها افرادی باقی می مانند که جان و مال و زندگی خود را بیهوده بر باد دادند
یعنی چه کسی هست که مرگ یک دختر جوان را در خیابان با دهان پر از خون ببیند و باز هم به فکر خودش به تنهایی باشد مگر خون ما از خون دیگران رنگین تر بوده یا در صد طلای آن بیشتر است ؟
حاکمان جبار مرگ ندا آقا سلطان را چنان عنوان کردند که عوامل خارجی آمدند و کشتند و رفتند یا فکر کردند که همه مثل خودشان قاتلند آن خطیب نماز جمعۀ احمق می گفت که در خیابان خلوت کسی را نمی کشند بلکه دستگیر می کنند !!!حتما همینطور است جریان کهریزک نشان داد که شما به اصول انسانی خیلی وفادارید
هر چند که معتقدم اگر احمقی مثل احمدی نژاد پیدا نمی شد که به بچه های رفسنجانی و دیگران بتازد و همین هایی که امروز از صدا و سیما فرصت برابر برای دفاع از خود می خواهند ، در روبروی مردم قرار می گرفتند .
این اختلاف عقیدتی که بین آخوندها و دار و دسته هایشان بوجود آمده در طول تاریخ اسلام و هر حکومت تمامیت خواه اسطوره گرا بوجود آمده و می آید هر کدام سعی در بیان یک یا چند حدیث و روایت و آیه قرآن به جهت پیش بردن اهداف خود دارند . حتی هرکدام که معاصر با خمینی هم بودند با بیان نقل قول و تجربۀ خاص خود سعی در محق جلوه دادن خود دارند . یعنی اینها انقدر سیاسی و سیاست زده هستند که از جریانات تاریخی بهره برداری شخصی و ایدئولوژیک می کنند انگار که خمینی یک آدم ثابت قدم بوده که بر روی یک روال رهبری می کرده و حرف امروز و فردایش یکی بوده است .
رفسنجانی می گفت که این زندانی ها را آزاد کنید بروند به زندگیشان برسند و بعدش هم از خمینی خرج می کرد که امام می گفت که مردم باید از تو راضی باشند و از این حرفها در حالیکه به لطف منتظری و با انتشار خاطراتش در اینترنت و چاپ نامه های خمینی برخی از اعدامهای دسته جمعی را خود خمینی دستور داده است . در آن روز آنها را منافق می نامیدند و مفسد فی الارض و امروز هم خامنه ای اینها را اختشاشگر می نامد و احمقی نژاد خس و خاشاک پس احتمالا فرقی با هم نباید داشته باشد . این که یک جریان سی ساله هست حال شما در نظر بگیرید که بخواهند از پیامبر و ائمه اشان خرج کنند اختلافاتشان به صورت تصاعدی بالا می رود و سیاسی کاری هایشان هم به همین ترتیب
این یکی می گوید که پیامبر به علی گفته اگر مردم تو را نخواستند رهایشان کن و آن دیگری می گوید که علی در نهج البلاغه گفته حکومت حق من بوده و خلفای پیشین آنرا از من غصب کردند. در واقع یک تضاد ماهوی وجود دارد و آنهم در این است که اینها همه انسانهای عادی بودند که به صورت عادی زندگی می کردند و در شرایط مختلف نظریات مختلف از خود نشان می دادند که گاه در تعارض با گفته ها و کردارهای پیشین خود بوده است اشکال از ماست که آنها را مقدس کرده و تبدیل به اسطوره می کنیم

0 Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home