تحلیل آبدوغ خیاری
بی بی سی جان
با نوشتن این مطلب در مورد شجاع الدین شفا به طرز فجیعی بی طرف بودن خودت را زیر سئوال بردی . واقعا قباحت داره بهتره که ابتدا به خواننده های خود که احتمالا اکثر آنها نمی دانند شجاع الدین شفا کیست اطلاعات بیشتر و بهینه تری بدی و بعد آقای فرهمند به فکر القا کردن تفکر خود بیفتد . جناب فرهمند که یحتمل انسانی بالنسبه معتقد هستند می فرمایند که : "آوازه علمی شجاع الدین شفا زیر تلی از خشم و سرزنش مدفون شد" . البته به نظر می آید که این القائات ذهنی ایشان می باشد که سعی دارد به خواننده تفهیم کند. در ادامه ایشان دلایلی هم که احتمالن برای خودشان مهم است را برای اثبات مدعای فوق الذکر می آورند که مضحک است فی المثل می فرمایند : "منتقدان قدیم و جدید همچنان صداقتش را زیر سؤال می بردند و می نوشتند که چگونه خادم سلطنت پهلوی از دموکراسی دم می زند." البته جناب فرهمند نمی فرمایند که این منتقدان چه کسانی هستند و فقط به این قناعت می کنند که سایت جرس از ایشان به عنوان نویسنده "متهتک" یاد می کند و واقعا که این چه دلیل محکمی هست در حالیکه اصل روشنفکری دینی جای سئوال دارد. یا اینکه "خادم سلطنت پهلوی و دموکراسی" آیا واقعا عبارت زیبنده ای هست که یک نویسنده برای پایین آوردن ارزش یک نفر به کار می برد بدون اینکه مشخص باشد که چه کسی گوینده آنست و به آن استناد هم می کند برای ادعاهای خود
نویسنده قبیح شما که احتمالا نوشته های جسورانه و تند شجاع الدین شفا اعتقادات او را هم جریحه دار کرده برای اینکه دکتر شفا را به نوعی کم اهمیت جلوه دهد دو پرده دیگر هم بازی می کند به این صورت : "شجاع الدین شفا نوشته که تقریباً همه این چهارده هزار جلد کتاب را خوانده و حاشیه نویسی کرده، هرچند این ادعا مبالغه آمیز می نماید و چندان عملی به نظر نمی رسد، حتی اگر خواندن هر کتاب، تنها یک روز به طول انجامیده باشد. "آیا واقعا چنین قضاوتهای احمقانه ای در بی بی سی جای دارد. یعنی فرهمند می خواهد بگوید که دکتر غلو کرده و اینکه مثلا اگر من می گویم که همه کتابها را خوانده ام باید سطر به سطر آنها را خوانده باشم وگرنه نباید مدعی خواندن آن شوم .
در ضربت آخر فرهمند می فرماید : "شجاع الدین شفا با اینکه پیشتر در رد قرآن قلم زده و خدا را آفریده ذهن بشر دانسته بود، در این نامه از قرآن با عنوان کتاب آسمانی یاد کرد و از "واقعیتهای قرآنی" و لزوم متعهد بودن رهبر کشور در مقابل خداوند نوشت." نویسنده زیبای شما شاید نمی داند که این حرکت ، جنبش یا هر چیز دیگری که بتوان نامید یک جهش بود برای آشنا و بیگانه که به یک اتحاد نسبی برسند و اگر دکتر شفا چنین چیزی را امضا می کند به خاطر همیاری هست نه اینکه با کوته اندیشی بخواهیم بگوییم که احتمالا دکتر در اواخر عمر خود نظرش عوض شده و یا از اول اعتقادی راسخ به نظریاتش نداشته و فقط معاند با حکومت آخوندی بوده است
من که نه عاشق سینه چاک شجاع الدین شفا هستم و نه نماینده هیچ جریانی این نوشته شما را بسیار سطحی و مغرض یافتم و چه بسا نویسنده شما مجالی یافته تا بعد از فوت دکتر عرض اندامی کرده عقده های نهفته خود را مرهم نهد و همچنین سعی کرده تا به گونه ای نقد کند که به همان تندی نقدهای دکتر باشد بدون در نظر گرفتن اینکه دکتر شفا یک شخص بود که نظر خود و جریانی خاص را بازگومی کرد در حالیکه شما مدعی بی طرفی و عدم تعلق به جریانی هستید ولی این نوشته چنین چیزی را رد می کند. به نظر می رسد بی بی سی روی به کسانی آورده است که متعلق به جریان روشنفکری دینی هستند و کشور را ترک کرده اند
من به عنوان کسی که یک دهه در حال قلم زدن هست به راحتی می توانم بفهمم که این نوشته شما به چه انگیزه هایی و با چه منظوری و برای ارضا کردن کدامین عقده ها نگاشته شده است. وقتی که ما برای مشاهیر خود ارزشی قائل نباشیم از دیگران چه انتظاری می توان داشت
3 Comments:
خیلی ممنون. حالم از این نوشته بی بی سی به هم خورد. چی فکردند با این پر رویی نوشتند؟ بی سی سی ناامید شدم ازت. بیدار شو
سلام آقای بابی٬
همچین چیز عجیب و غریبی رو کشف نکردید..بی بی سی و رادیو تلویزیون های خارجی هیچوقت دلشون برای کشورهای جهان سوم نسوخته و اگه فکر میکنید کلی هزینه تشکیلات تلویزیونی رو میدن به خاطر آزادی مردم ایران سخت در اشتباهید.
در مورد این آقای شجاع که ازش نقد کردند. تنها چیزی که برام عجیبه اینه که چطور یکی میتونه هم سلطنت طلب باشه هم آزادیخواه؟
حیف که خودشون نیستن بیشتر توضیح بدن.
موفق و پیروز باشید
دفترها
جناب دفترها مرسی از کامنتی که گذاشتید. من هم با شما هم رای هستم که بی بی سی یا هر ارگان دیگری که برای به قول معروف اجانب فعالیت میکند ، بدون شک برآورده کردن اهداف آنها در درجه اول اولویت قرار دارد. به هر صورت آنچه که برای من جای تعجب داشت رنگ و لعاب مذهبی آن نوشته بی بی سی بود که در برابر یک شجاع الدین شفا به خود گرفته بود و به همین خاطر عرض شد که روشنفکران دین گرا مسلط بر بی بی سی شده اند.
در مورد مطلب سلطنت و آزادیخواهی که فرمودید ضمن برائت از سلطنت طلبی باید عرض کنم که شجاع الدین شفا هم معتقد بود که شاه پای خود را فراتر از حد سلطنت گذاشته و به جای سلطنت حکومت می کند مثل ولایت مطلقه فقیه. بختیار هم چنین عقیده ای داشت و یکی از شروطی را که برای شاه برقرار کرد همین بود که شاه می بایستی سلطنت کند و نه حکومت. به دیگر بیان اینها به سلطنت به عنوان یک سمبل نگاه می کردند که به قول خودشان تاریخ چند هزار ساله در ایران دارد و به نوعی فکر می کردند که با برقرار کردن سلطنت هویت ایران و ایرانی را به وی بر می گردانند. برای این مدعای خود هم همیشه وامدار سمبلیسم بریتانیای کبیر بوده اند که در آن سلطنت فاقد قدرت است.
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home