آنالیتیک

تحلیلی بر معارف از نوع سنتی اش

My Photo
Name:
Location: Iran

Friday, September 21, 2007

درک


در این مقال سعی بر این است که در ارتباط با مفهوم خدا اذهان افراد به واقعیت نزدیک گردد.
سه نگرش کلی در این ارتباط وجود دارد.
>۱-درک و روش شخصی در موضوع خدا
>۲-درک انسان متکی بر دیگران )دین - فلسفه - کلام و....(
>۳-ترکیبی از دو روش قبل
اکنون بطور خلاصه به این روشها میپردازیم:
>۱-در مورد اول بدنبال این هستیم که چگونه بشر به چنین مقوله ای رسید.
تجزیه و تحلیل انسان متکی بر مشاهدا ت و تجربیات او میباشد.ذهن انسان با این ورودیها نتیجه گیری میکند. بنظر می اید که ریشه انرا باید در ضعف انسا ن مخصوصا در برابر طبیعت جست.مسلم با نظر افکندن به یک درخت نمیتوان پی به وجودخالقی برد بلکه فقط میتوان به فرضا عجیب بودن ان پی برد چون در چارچوب فکر انسانی هست. ولی خالق ان در تخیلا ت انسان میباشد .که رسیدن به خالق میتواند از انجا ناشی شود که ان ذهن دارای پیش فرض بوده و یا دوست دارد که اینگونه با شد.
ضعف انسان در برابر طبیعت بعنوان عاملی که انسان درصدد رفع ان بر می اید سازنده این توهم است.
انسا ن همیشه بدنبال ارامش بوده است.بقول فروید : انسان چون در این دنیا به تمام خواسته هایش نمیرسد برای خود دنیا ی فرضی بوجود می اورد که در انجا انها را محقق یابد.

۲-در این قسمت عوامل ثانوی )دین - فلسفه - کلام و ...(موثر در پذیرش خالق است .وقتی دانشمند قرن
)اینشتاین( با انکه خود یهودی بود گفت که خدای دین یهود را قبول ندارد ولی قویا به خدا معتقد است.حال میتوان با شخصیت علمی بالای او این حرف او را قبول کرد یعنی قبول یک جواب یک پرسش غیر علمی مبتنی بر علم او میگردد.در نظر بگیرید علاقمند به یک خواننده هستید اگر از او در برابر شما بدگویی کنند برای شما غیر قابل قبول می نماید. این مطلب حاوی تمامیت خواهی انسان میباشد.این حالت در مواردی رخ میدهد که موضع انسان در برابر ان فضیلت )باصطلاح( ضعیفتر ویا فاقد ان باشد. من اگر خود را متعالی تر از پیامبر میدیدم برای گفته او ارزشی قایل نبودم. به گفته نیچه برای اینکه بت پرست نباشی نبایدفقط بتها را شکسته باشی بلکه باید خوی بت پرستی را در خود از بین برده باشی..حال مسلمانی را در نظر بگیرید که قبل از پی بردن به وجود خالق وجود انرا قبول کرده چه اگر قبول نمیداشت که مسلمان نبود و این بدور از روش تحقیق است که ابتدا انسان موضوع را قبول کند سپس در صدد اثبات بر اید۰البته این مطلب در حوزه علوم عینی صدق نمی کند۰ در اینجا دین بمثابه یک واسطه عمل میکند که این بمراتب کم اهمیت تر از ان است که کسی خود به خدا برسد۰ پرستش امری محکوم نه الزاما بت پرستی۰یعنی طواف دور کعبه تهی از بت با کعبه پر از بت تفاوت نمیکند۰

۳- حالت سوم ترکیبی از دو حالت قبل است.مثلا انسانی را در نظر بگیرید که دچار خلا فکری هست و دین )یا خدا( او را ارضا کند در نتیجه از فردا انرا صحیح می پندارد.چه بسا اگر در ان حالت خاص با مورد دیگربرخورد میکرد انرا صحیح می پنداشت.این امر بیانگر صحت موضوع نمیباشد بلکه کاربردی بودن انرا می رساند. یعنی چون این موضوع مرا از اشفتگی رهانید صحیح است نه اینکه این چون صحیح است مرا ازاشفتگی رهانید.این موضوع میتواند حتی باور به یک تکه چوب باشد.
نتیجه گیری:
فکر میکنم تا حدودی میتوان فهمید که مبحث خالق هستی ذهنی وتوهمی است وخطا پذیر.لذا خدا پرستان گرامی زیاد افکار خود را جدی نپندارند .ولی چنانچه این اوهام برای انها تحرک زا میباشد که خداوند سعادتی بس عظیم را شامل حال انان گردانیده است.
موفق باشید
بابی کوهی


0 Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home