اسلام ایرانی
این نوشته را به دوستم پارمیس تقدیم می کنم که عاشق ایرانه
یه زمانهایی فکر می کردم که عامل اصلی عقب افتادگی ایران و ایرانی دین اسلامه ولی الان اینجوری فکر نمی کنم . فرآیندهای
اجتماعی از قبیل دین ، انقلاب ، جنگ و غیره در روند تشکیل و حرکت اجتماع تاثیرگذارند ولی هیچ کدام به تنهایی تعیین کننده
نیستند .دین اسلام از عربستان برخاسته و فرهنگ اعراب در آن متبلور است و به هنگام ورود این دین به ایران به خاطر عدم
همخوانی فرهنگ عرب و عجم ، ذهن ایرانی اسلام را با باورهای خود ساخت
اجتماعی از قبیل دین ، انقلاب ، جنگ و غیره در روند تشکیل و حرکت اجتماع تاثیرگذارند ولی هیچ کدام به تنهایی تعیین کننده
نیستند .دین اسلام از عربستان برخاسته و فرهنگ اعراب در آن متبلور است و به هنگام ورود این دین به ایران به خاطر عدم
همخوانی فرهنگ عرب و عجم ، ذهن ایرانی اسلام را با باورهای خود ساخت
کسانی که مدعی عقب افتادگی ایران به واسطه اسلام هستند ، آیا می توانند بگویند اگر به جای اسلام زرتشت در ایران دین غالب می بود ایران عقب نمی ماند ؟؟؟ چنین فرضی درست نیست . دین در حالت عام یک فرآیند ثابت و ایستاست و جامعه ای که بر اساس دین حرکت کند دچار یک سری عوارض مشخص گشته که این ربطی به نوع دین ندارد . هرچند که بر اثر حملات اعراب ویرانی های بسیاری به بار آمد ، ولیکن بسیاری از مقاومت های ایرانیان جنبۀ ملی و نه دینی و مذهبی داشته است .اعراب با تسلط بر ایران ، فرهنگ و دین خود را برتر دانسته و بدین وسیله تا سر حد امکان سعی در تحقیر ایرانیان داشتند .جریانهایی که در برابر اعراب قرار می گرفتند اغلب بر اساس نفی امتیازهای نژادی و طبقاتی و به ندرت دینی بوده است
تصوراتی که از اذهان ناسیونالیستهای ایرانی افراطی بر می خیزد همیشه سعی در شاخص کردن عامل دین اسلام و ضدیت ایرانیان با آن را دارد که نتیجۀ این دیدگاه این است که تمامی ایرادها از دیگران بوده و نژاد خودی به دور از اشکال فرض می شود .به لحاظ علم جامعه شناسی ، پدیده های جامعه محصول یک دوره کوتاه و خاص نبوده و اینها همه از هم تاثیر می پذیرند . دین زرتشت در دوره ساسانیان به انتهای کارخود رسیده بود که شاخصۀ آن فاشیستی بودن دین و حاکمیت موبدان بر جامعه بوده است . جریانهای ضد دین زرتشت در آن زمان وجود داشته و انگیزه های ضدیت با دین پررنگ تر بوده چون دین زرتشت را عامل ایجاد طبقات اجتماعی و دیکتاتوری می پنداشتند . پس اگر فرض شود که به هنگام حمله اعراب برای بسیاری از ایرانیان تغییر دین و حتی پذیرش دین جدید دشوار نبوده آیا به خطا رفته ایم ؟؟؟
تاثیراتی که ایرانیان بر اسلام گذاشته اند در اصل اسلام را شکل داده و به اشکال گوناگونی درآورده است .چگونه می توان تصور کرد که ایرانیان با اسلام ضدیت داشته در حالیکه بزرگترین مورخان و فقها اسلامی ایرانی هستند ؟؟؟ ضدیت ایرانیان با اعراب تا حدی بوده که با تسلط بر عامل تفوق اعراب یعنی اسلام ، به عنوان حربه ای بر علیه خود آنها استفاده کرده اند . پس دیدگاه ایرانیان نسبت به اسلام را می توان به عنوان ابزاری جهت مقابله با اعراب و به عنوان جایگزین دین فاشیستی زرتشت ، در نظر گرفت
فقه اهل تسنن یعنی اکثریت مسلمانان جهان بر پایه شش کتاب صحاح سته که نویسندگان همه آنها ایرانی و فقه اهل تشیع بر اساس چهار کتاب کتب اربعه که نویسندگان سه تای آن ایرانی هستند قرار دارد . مذاهب اهل تسنن که چهار فرقه است ، پایه گذار دو فرقه آن ایرانیان هستند ( ابوحنیفه ، محمد حنبل ). بزرگترین مفسران قران ، بیشترین فلاسفه و حکما و عرفای اسلامی ایرانی هستند . از چهار نفر نواب اربعه سه نفر ایرانی هستند و از این قبیل که کم نیست